گروه جامعه شناسی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، تهران، ایران.
10.22034/fademo.2023.398304.1005
چکیده
یکی از مهمترین دغدغههای حرفهای در خصوص اعتراضات پائیز 1401، آینده این تحولات و اثرگذاری آن بر ثباتسیاسی و تغییرات سیاسی کشور است. بر این اساس سؤال اصلی مقاله حاضر آن است که آینده نظم سیاسی مستقر در ایران، تحت تأثیر تحولات رخداده پس از فوت مرحوم مهسا امینی، در افق میان مدت چگونه است؟ برای این منظور با استفاده از مجموعه نظریات و نیز با عطف توجه به شرایط خاص ایران و تحولات میدانی در پس از بروز ناآرامیهای اجتماعی، پیشرانها بروز تحولات حقوقی- سیاسی بنیادین در سه حوزه جامعه، حکومت و شرایط بینالمللی شناسائی شدند. رویکرد این مطالعه آینده پژوهی و راهبرد روش شناختی آن "پسنگری" بوده و دادههای آن از طریق مراجعه به خبرگان گردآوری شده است. برای اجرای تکنیک پسنگری، یک سناریوی مشخص که متضمن تغییرات اساسی در ساختار و محتوای نظام سیاسی است بهعنوان وضعیت مورد مطالعه که دارای "بیشترین پیامد و کمترین احتمال" است، در نظر گرفته شده، سپس۴۳ پیشران مستخرج از نظریههای رایج در ادبیات جامعه شناسی انقلاب، اعتراضات و جنبشهای اجتماعی به نظر آنان رسید تا در خصوص اهمیت آنها برای پیشبینی تحقق سناریوی مورد نظر، میزان تحقق آن در شرایط کنونی (۱۴۰۱) و احتمال تحقق، ارتقاء و تعمیق آن در افق ۱۴۰۴ اعلامنظر نمایند. نتایج کلی حاکی از آن است که بخش محدودی از پیشرانها در آینده احتمالاً محقق خواهد شد اما این به معنی عملی شدن سناریوی مورد نظر نیست. بهطور مشخص به دلیل انسجام، اراده و توانایی نظامسیاسی امکان تحقق سناریو تغییر بنیادین در افق میان مدت وجود ندارد.