تحلیل تطبیقی از انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی در حوزه نگرش به نظام بین الملل

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار دانشگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء، تهران، ایران

2 دکتری روابط بین الملل،دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

3 استادیار گروه معارف اسلامی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه پدافندهوایی خاتم الانبیاء، تهران، ایران

10.22034/fademo.2024.444832.1032

چکیده

مرکزیت گفتمانی انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های مردمی قرن بیستم و به تعبیری نخستین انقلاب پست‌مدرنیستی مبتنی بر یک اندیشه انتقادی در ابعاد داخلی و بین‌المللی بوده است. درواقع انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن و نقد مفاهیم و آموزه‌های دنیای متجدد همانند ظهور انسان مدرن با هویتی جدید، حاکمیت فراروایت‌های کلان و روایت تک‌خطی از تاریخ و توسعه که پایه و اساس گفتمان مدرنیسم شکل می‌داد و با بازخوانی و شالوده شکنی از این مقولات و ایجاد گسست معرفت‌شناسانه، افق جدیدی در میان نظریات انقلاب‌ها و مسیر توسعه جوامع گشوده است. پژوهش پیش‌روی در پی پاسخگویی به این پرسش است که در یک مقایسه تطبیقی آیا می‌توان پدیده انقلاب اسلامی را در حوزه نگرش به نظام بین‌الملل را با نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت یکسان انگاشت؟ روش پژوهش بر اساس روش تحلیل تطبیقی و ابزار آن بر اساس منابع موجود کتابخانه‌ای بر اساس اهداف، شعارها، دیدگاه‌ها و قرائت‌های رهبران انقلاب اسلامی است. یافته‌های پژوهش بیانگر آن است که بامطالعه و بررسی اصول نظریه انتقادی و تطبیق آن با مبانی شکل‌دهنده به انقلاب اسلامی می‌توان گفت باوجود شباهت‌های لفظی وبیانی بین شعارها و اهداف و دیدگاه‌های انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی، اما به علت تفاوت در مبانی هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی انقلاب اسلامی ایران و مکتب انتقادی، نمی‌توان این دو را یکسان پنداشت و به لحاظ بار معنایی این دو مکتب علیرغم شباهت‌های لفظی هر یک ‌برخواسته از جهان‌بینی و گفتمان منحصربه‌فردی هستند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات



مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده
انتشار آنلاین از تاریخ 01 اردیبهشت 1403
  • تاریخ دریافت: 01 اسفند 1402
  • تاریخ بازنگری: 22 فروردین 1403
  • تاریخ پذیرش: 01 اردیبهشت 1403